هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و هجران سخن می‌گوید، از دیدن معشوق در خواب و خیال، از درد دوری و اشک‌های آشکار، و از ویرانی دنیا به دلیل غم عشق. او امیدوار است که پس از عمری انتظار، معشوق را در خواب ببیند و از جان خود می‌خواهد که شتاب نکند زیرا عمر را در حال گذر می‌بیند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم شعری ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۱۴۷۲

این تویی تا به خواب می بینم
یا به شب آفتاب می بینم

در دل خویشتن خیال لبت
نمکی بر کباب می بینم

یک شب از خویشتن مکن دورم
که ز هجران عذاب می بینم

راز دل چون نهان کنم از اشک
همه بر روی آب می بینم

با که گویم غم تو، کز غم تو
همه عالم خراب می بینم

مگر امروز کز پس عمری
نرگست را به خواب می بینم

جان خسرو، مرو، شتاب مکن
عمر خود در شتاب می بینم
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۷۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.