هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد فراق و عشق نافرجام خود می‌گوید. او شب‌ها را با ناله و گریه سپری می‌کند و در انتظار معشوق است. با وجود گذشت زمان و تحمل رنج‌های بسیار، سرانجام معشوق را می‌یابد اما از بازنگشتن او ابراز نگرانی می‌کند. شاعر با وجود اعتراف به تقصیرهای خود، از کرم معشوق طلب عفو می‌کند و در پایان به توبه و پشیمانی از گناهان گذشته اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند غم و اندوه شدید، نیاز به بلوغ عاطفی برای درک مناسب دارد.

شمارهٔ ۱۴۷۴

دوش می رفت و آه می کردم
در پی او نگاه می کردم

هر دم از خون دیده در پی او
قاصدی رو به راه می کردم

شب همه شب ز دود سینه خویش
سرمه در چشم ماه می کردم

ناوک غمزه در دلم می زد
من دلخسته آه می کردم

خون دل تا به روز می خوردم
ناله تا صبحگاه می کردم

گریه می کردم و به حالت خویش
خنده هم گاه گاه می کردم

آفتابی به صبح باز آمد
کانتظارش نگاه می کردم

یافتم عاقبت مهی کاو را
طلبش سال و ماه می کردم

آه اگر باز پس نمی آید
عالمی را سیاه می کردم

گر چه تقصیر ما ز حد بگذشت
کرمش عذر خواه می کردم

بعد از این وقت توبه شد، خسرو
پیش از این گر گناه می کردم
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۷۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.