هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و علاقهی عمیق خود به معشوق سخن میگوید، اما اظهار میکند که با وجود رنج هجران، خود را به دیگری نمیسپارد. او شبها را به یاد معشوق بیدار میماند و جان خود را فدای یاد او میکند، اما معشوق از این احساسات بیخبر است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاطفی عمیق و پیچیدهای است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، استفاده از استعارهها و زبان شاعرانه ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۱۴۷۷
من اگر دوستت همی دارم
مکش اکنون برای این کارم
من خود از هجر مرده ام، لیکن
خویشتن را بدو نمی آرم
لاف یاری نمی زنم، هر چند
با تو در خویشتن نمی یارم
در نشان ستارگان سپهر
همه شب تا به روز بیدارم
می دهم جان به یاد گیسویت
شب بدین یاد زنده می دارم
نستانی تو جان خسرو، لیک
گر بگویی به غمزه نسپارم
مکش اکنون برای این کارم
من خود از هجر مرده ام، لیکن
خویشتن را بدو نمی آرم
لاف یاری نمی زنم، هر چند
با تو در خویشتن نمی یارم
در نشان ستارگان سپهر
همه شب تا به روز بیدارم
می دهم جان به یاد گیسویت
شب بدین یاد زنده می دارم
نستانی تو جان خسرو، لیک
گر بگویی به غمزه نسپارم
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۷۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.