هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از دردها و رنجهای عاشقانه و ناامیدیهای خود میگوید. او از بیصبری، غم، آوارگی دل، و ندانستن سرنوشت خود سخن میگوید. همچنین به مفاهیمی مانند یار ناسازگار، ترس از بلا، و پذیرش دردها اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و غمانگیز است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین برخی از اشارات به درد و رنج نیاز به بلوغ فکری برای درک بهتر دارد.
شمارهٔ ۱۵۰۰
باز این دل من رو به که آورد، ندانم؟
وان صبر که بوده ست، کجا کرد، ندانم؟
شب ها منم و گوشه غم حال من این است
حال دل آواره شبگرد ندانم
آن گرد که می خیزد ازان راه ببینید
و آن کیست سوار از پی آن گرد، ندانم؟
اشک از سفر کوی ویم تحفه غم آورد
من خوش تر ازین هیچ ره آورد ندانم
بازم به جگر می خلد آن قامت چون تیر
ساقی، قدح باده که من درد ندانم
یاری که برنجد ز جفا، یار نگویم
مردی که بترسد ز بلا، مرد ندانم
از هر که بپرسند بگوید که چه خسرو
یک سوخته حادثه پرورد ندانم
وان صبر که بوده ست، کجا کرد، ندانم؟
شب ها منم و گوشه غم حال من این است
حال دل آواره شبگرد ندانم
آن گرد که می خیزد ازان راه ببینید
و آن کیست سوار از پی آن گرد، ندانم؟
اشک از سفر کوی ویم تحفه غم آورد
من خوش تر ازین هیچ ره آورد ندانم
بازم به جگر می خلد آن قامت چون تیر
ساقی، قدح باده که من درد ندانم
یاری که برنجد ز جفا، یار نگویم
مردی که بترسد ز بلا، مرد ندانم
از هر که بپرسند بگوید که چه خسرو
یک سوخته حادثه پرورد ندانم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۹۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.