هوش مصنوعی:
در این شعر، شاعر از روزهای خوش گذشته و عشقی که به غارت رفته است یاد میکند. او از تلاشهای بیثمرش برای حفظ وفا و امید میگوید و از بیپاس بودن این تلاشها اظهار پشیمانی میکند. همچنین، شاعر به تأثیرات عمیق عشق و خاطرات آن بر قلب و ذهنش اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاطفی عمیق و پیچیدهای است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند غارت عشق و پشیمانی نیاز به تجربه و بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۱۵۰۱
وقتی ازین پیش تر خوشدلیی داشتیم
غارت عشقت رسید، آن همه بگذاشتیم
تخم وفا کاشتیم بر سر راه امید
هیچ بری چون نداد، کاش نمی کاشتیم!
شاهسوارا، ز خط تا بکشیدی سپه
ز آتش دل در هوا صد علم افراشتیم
دی ز لب پر نمک خنده زدی، وز لبت
هر چه جگر رخنه داشت از نمک انباشتیم
دیده خسرو شده ست خانه نقاش چین
بس که درو از خیال نقش تو بنگاشتیم
غارت عشقت رسید، آن همه بگذاشتیم
تخم وفا کاشتیم بر سر راه امید
هیچ بری چون نداد، کاش نمی کاشتیم!
شاهسوارا، ز خط تا بکشیدی سپه
ز آتش دل در هوا صد علم افراشتیم
دی ز لب پر نمک خنده زدی، وز لبت
هر چه جگر رخنه داشت از نمک انباشتیم
دیده خسرو شده ست خانه نقاش چین
بس که درو از خیال نقش تو بنگاشتیم
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۰۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.