هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و هجران یار خود سخن میگوید و بیان میکند که چگونه دوری از معشوق باعث رنج و خمار او شده است. او از توبه و زهد به عنوان آفتی یاد میکند که عشق را از بین میبرد و از معشوق میخواهد که نزد او بنشیند تا آتش انتظارش فروکش کند. شاعر همچنین از خاکساری و فداکاری در راه عشق سخن میگوید و از معشوق میخواهد که او را به خاطر این عشق سرزنش نکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۱۵۴۶
آفت زهد و توبه شد ترک شرابخوار من
یار گر اوست، کی شود توبه و زهد یار من؟
باده هجر خوردنم، رنج خمار در تنم
جز ز حلاوت لبش نشکند این خمار من
ای چو تویی نخاسته پهلوی من نشین دمی
تا بنشیند از درون آتش انتظارمن
رغبت اگر نمی کنم، ساقی خون خود شوم
مطرب رایگان تو ناله زیروار من
بی تو دو چشم چار شد، خاک در تو سرمه ام
سرمه گر از تو بایدم، خاک به هر چهار من
چون تو سوار بگذری، دیده گهر فشان کنم
خواه قبول و خواه رد، نیست جز این نثار من
بس که پر از غبار شد دل ز تو، گر نفس زنم
خاک به رویم افگند، این دل پر غبار من
رنجه مشو به کشتنم، زان که به رخصت غمت
فتنه تمام می کند محنت نیم کار من
لاغ مکن که خسروا، دامن خود ز من مکش
چون که ز دست من بشد دامن اختیار من
یار گر اوست، کی شود توبه و زهد یار من؟
باده هجر خوردنم، رنج خمار در تنم
جز ز حلاوت لبش نشکند این خمار من
ای چو تویی نخاسته پهلوی من نشین دمی
تا بنشیند از درون آتش انتظارمن
رغبت اگر نمی کنم، ساقی خون خود شوم
مطرب رایگان تو ناله زیروار من
بی تو دو چشم چار شد، خاک در تو سرمه ام
سرمه گر از تو بایدم، خاک به هر چهار من
چون تو سوار بگذری، دیده گهر فشان کنم
خواه قبول و خواه رد، نیست جز این نثار من
بس که پر از غبار شد دل ز تو، گر نفس زنم
خاک به رویم افگند، این دل پر غبار من
رنجه مشو به کشتنم، زان که به رخصت غمت
فتنه تمام می کند محنت نیم کار من
لاغ مکن که خسروا، دامن خود ز من مکش
چون که ز دست من بشد دامن اختیار من
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.