هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از ناامیدی و یأس خود از یافتن نشانههای عافیت، آدمیت، مردمی و امید در جهان میگوید. او از ناخوشی طالع، زخمهای روحی و گمشدن دل خود سخن میگوید و در نهایت، خود را در بند ظلم میبیند بدون آنکه راه نجاتی بیابد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان کمسنوسال دشوار است. همچنین، لحن یأسآلود و انتقادی آن ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامناسب باشد.
شمارهٔ ۱۵۵۷
عافیت را در همه عالم نمی یابم نشان
گر چه می گردم به عالم هم نمی یابم نشان
آدمیت را کجا بر تخته طینت کنم؟
کآدمی را از بنی آدم نمی یابم نشان
مردمی جستن زهر نا مردمی نامردمیست
چون ز مردم در همه عالم نمی یابم نشان
طالعم ناخوب و از اختر نمی بینم اثر
سینه ام مجروح و از مرهم نمی یابم نشان
دل ز من گم گشت و من از دل براین نطع بلا
از که خواهم جستنش کز غم نمی یابم نشان
خسروم، لیکن چو کیخسرو ز ترکان امل
شهربند ظلم، ار رستم، نمی یابم نشان
گر چه می گردم به عالم هم نمی یابم نشان
آدمیت را کجا بر تخته طینت کنم؟
کآدمی را از بنی آدم نمی یابم نشان
مردمی جستن زهر نا مردمی نامردمیست
چون ز مردم در همه عالم نمی یابم نشان
طالعم ناخوب و از اختر نمی بینم اثر
سینه ام مجروح و از مرهم نمی یابم نشان
دل ز من گم گشت و من از دل براین نطع بلا
از که خواهم جستنش کز غم نمی یابم نشان
خسروم، لیکن چو کیخسرو ز ترکان امل
شهربند ظلم، ار رستم، نمی یابم نشان
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۵۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.