هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و غزلگونه، بیانگر درد و رنج عاشق از رفتار معشوق است. شاعر از جور و بیتوجهی معشوق شکایت میکند و از او میخواهد که این رفتارها را ترک کند. معشوق با رفتارهایش مانند بازی با موها، نگاههای نیشدار و بیتوجهی، دل عاشق را میآزارد. شاعر با زبان پراحساس و تصاویر زیبا، احساسات خود را بیان میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر و مفاهیم موجود در شعر نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی برای درک دارند.
شمارهٔ ۱۵۷۹
دل می بری و در خم مو می کنی، مکن
آزردن دل همه خو می کنی، مکن
تو جور می کنی و من از دیده می کشم
این شیوه گر چه نیک نکو می کنی، مکن
خلقی ز بوی تو همه دیوانه گشت و مست
باری تو گل ز بهر چه بو می کنی، مکن
گاهم زنخ نمایی و گه زلف می کشی
بی رشته ام به چاه فرو می کنی، مکن
لرزانست بر تو جان من از آه بیدلان
گه گه که گشت بر لب جو می کنی، مکن
خون می کنی دل من و بندی به زلف خویش
خود می کنی و بر سر او می کنی، مکن
جای دگر مده دل گم گشته را نشان
آواره ام چه سوی به سو می کنی، مکن
گفتی که خسروا، چه کنم کت بود خلاص؟
آن شانه را که در خم مو می کنی، مکن
آزردن دل همه خو می کنی، مکن
تو جور می کنی و من از دیده می کشم
این شیوه گر چه نیک نکو می کنی، مکن
خلقی ز بوی تو همه دیوانه گشت و مست
باری تو گل ز بهر چه بو می کنی، مکن
گاهم زنخ نمایی و گه زلف می کشی
بی رشته ام به چاه فرو می کنی، مکن
لرزانست بر تو جان من از آه بیدلان
گه گه که گشت بر لب جو می کنی، مکن
خون می کنی دل من و بندی به زلف خویش
خود می کنی و بر سر او می کنی، مکن
جای دگر مده دل گم گشته را نشان
آواره ام چه سوی به سو می کنی، مکن
گفتی که خسروا، چه کنم کت بود خلاص؟
آن شانه را که در خم مو می کنی، مکن
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۷۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.