هوش مصنوعی: شاعر در این متن از فراق و بی‌توجهی معشوق خود شکایت می‌کند. او از روزگار و بخت بد می‌نالد و از انتظار طولانی و ناامیدی خود می‌گوید. شاعر از از دست دادن صبر و آرامش خود سخن می‌گوید و به ایزد پناه می‌برد. در نهایت، اشاره‌ای به دشمنی می‌کند که از گریه‌های او متأثر شده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و غم‌انگیز است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار بوده و ممکن است برای آن‌ها مناسب نباشد. همچنین، استفاده از واژگان و مفاهیم پیچیده‌تر ادبی نیازمند سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی است.

شمارهٔ ۱۵۸۵

امروز باز شکل دگرگشت یار من
یادی نکرد از من و از روزگار من

صد ره فتاده بر ره خویشم بدید و هیچ
رحمت نکرد بر دل امیدوار من

مردم در آرزوی کناری و بخت بد
ننهاد آرزوی من اندر کنار من

عمرم در انتظار شد و یک دم آن حریف
نآمد که وای بر من و بر انتظار من!

گه آه و گاه گریه و زاری و گه نفیر
یارب، کجا شد آن همه صبر و قرار من؟

گر من به کوی می دوم از بهر یک نظر
تا به که گشت می زند آن شهسوار من

ای مردمان، به زهره و مه بنگرید، لیک
زنهار منگرید به سوی نگار من

ایزد کجات بهر هلاک من آفرید
ای آفت دل من و آشوب کار من

دشمن بدید گریه خسرو، دلش بسوخت
هرگز نگفتیش که بس، ای دوستدار من
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۸۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.