۲۵۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۵۸۹

خوش است میکده، ساقی، به روی همنفسان
ز جام ساقی دوشینه جرعه ای برسان

محقق است که خیاط غیب روز ازل
ندوخت خلعت رندی به قد بوالهوسان

به کنج میکده بنشین مدام و قانع باش
که خون خویش خوری به که می ز دست کسان

چراغ عیش برافروز از شراب که زود
شود ز دست تو رغبت چو روغن بلسان

کسی که گوهر ذاتیش بی خلل باشد
چه التفات نماید به اختیار خسان

نهفته دار قدح را درون خلوت خاص
رو مدار که افتند اندر او مگسان

بیار باده که ما را نماند چون خسرو
غمی ز شحنه و قاضی و بیمی از عسسان
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۸۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.