هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر درد فراق و اشتیاق به معشوق است. شاعر از صبا (باد) می‌خواهد که سلام و پیامش را به معشوق برساند، از رازهایش بگوید و درد دلش را به گوش دیگران برساند. در این شعر از تشبیهات و استعاره‌های زیبایی مانند شمع و پروانه، زلف معشوق و... استفاده شده است.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عاشقانه و عارفانه عمیق است که درک آن برای کودکان دشوار است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده، نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت می‌شود.

شمارهٔ ۱۵۹۰

رو، ای صبا و سلامم به دلنواز رسان
نیاز بنده بدان شوخ عشوه ساز رسان

بمردم و نگشادم غمش، چو جان بدهم
ببر حکایت و بر محرمان راز رسان

به جان کاسته افسانه فراق بگو
به شمع سوخته پروانه گداز رسان

کجایی، ای که دلت بر هلاک ناخوش بود
بیا و مژده بدان لعل دلنواز رسان

من آنچه می کشم اندر درازی شبها
به روزگار سر زلف او فراز رسان

دلم ببردی و ترسم که درد آن رسدت
دلم به زلف نگهدار و درد باز رسان

حریف می طلبد نرگس مقامر تو
خبر به حلقه مردان پاکباز رسان

چو نیم خورده خود باده بر زمین فگنی
بگو «به روح ستم کشتگان ناز رسان »

ز ناز این همه نتوان فروخت بر خسرو
شکسته را قدری مرهم نیاز رسان
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.