هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و اخلاقی، دربارهٔ عشق، وفاداری، صبر و فداکاری است. شاعر از فکر کردن به معشوق و مقایسهٔ او با حورالعین پرهیز میدهد، از برگشتن از دوست به خاطر دشمن انتقاد میکند و بیان میکند که فداکاری برای معشوق ارزشمند است. همچنین، شاعر از بیصبری خود در فراق معشوق سخن میگوید.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و اخلاقی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی و فلسفی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۱۵۹۲
صواب نیست به تو فکر حور عین کردن
خطاست نسبت زلفت به مشک چین کردن
برای خاطر دشمن ز دوست برگشتی
روا نباشد با دوستان چنین کردن
شکاره ای نبرد جان ز تیر غمزه تو
چه حاجت است به هر جانبی کمین کردن؟
هزار جان گرامی هنوز کم باشد
فدای خاک ره مرد دوربین کردن
مکن تعجب از این داغ می بر این خرقه
به حشر خواهم از این داغ بر جبین کردن
ندارد از تو دمی صبر در جهان خسرو
مگس شکیب ندارد ز انگبین کردن
خطاست نسبت زلفت به مشک چین کردن
برای خاطر دشمن ز دوست برگشتی
روا نباشد با دوستان چنین کردن
شکاره ای نبرد جان ز تیر غمزه تو
چه حاجت است به هر جانبی کمین کردن؟
هزار جان گرامی هنوز کم باشد
فدای خاک ره مرد دوربین کردن
مکن تعجب از این داغ می بر این خرقه
به حشر خواهم از این داغ بر جبین کردن
ندارد از تو دمی صبر در جهان خسرو
مگس شکیب ندارد ز انگبین کردن
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۹۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.