هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه به توصیف زیبایی و جادوی معشوق میپردازد و از تشبیهات و استعارههای مختلف برای بیان تأثیر عمیق عشق و دلبستگی شاعر استفاده میکند. شاعر از زلف معشوق، ناتوانی خود در برابر چشمان او، و تأثیرات جادویی معشوق بر جهان اطراف سخن میگوید.
رده سنی:
16+
این شعر حاوی مضامین عاشقانه و استعارههای پیچیده است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، درک عمیق آن نیاز به آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد.
شمارهٔ ۱۵۹۶
ز زلف تو کمر فتنه بر میان بستن
ز من به یک سر مویت همه جهان بستن
دل پر آتش من زان به زلف در بستی
که بس عجب بد آتش به ریسمان بستن
ز عشق طره تو نافه می کند آهو
وگر که چند گره به شکم توان بستن
نگار بستن تو جادویی است اندر دست
کزان نگار توان دست جاودان بستن
ز ناتوانی چشمت جهان چو گشت خراب
طبیب را نبود چاره از دکان بستن
خیال روی تو شد شهربند سینه من
همای را نتوان جز به استخوان بستن
نبست خسرو مسکین دلی به تو که تراست
اگر چه نیز گشاید از این میان بستن
ز من به یک سر مویت همه جهان بستن
دل پر آتش من زان به زلف در بستی
که بس عجب بد آتش به ریسمان بستن
ز عشق طره تو نافه می کند آهو
وگر که چند گره به شکم توان بستن
نگار بستن تو جادویی است اندر دست
کزان نگار توان دست جاودان بستن
ز ناتوانی چشمت جهان چو گشت خراب
طبیب را نبود چاره از دکان بستن
خیال روی تو شد شهربند سینه من
همای را نتوان جز به استخوان بستن
نبست خسرو مسکین دلی به تو که تراست
اگر چه نیز گشاید از این میان بستن
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۹۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.