هوش مصنوعی: این متن بیانگر عشق و علاقه‌ی عمیق شاعر به معشوق است. شاعر از درد فراق و سوز عشق می‌گوید و از معشوق می‌خواهد که به او رحم کند. او حتی حاضر است جان خود را فدا کند، اما نمی‌خواهد جایگاهش نزد معشوق را از دست بدهد. شاعر از سوزش درونی خود می‌گوید و از معشوق می‌خواهد که دل او را بپذیرد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه‌ی عمیق و پیچیده است که درک آن‌ها برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های ادبی ممکن است برای این گروه سنی قابل‌درک نباشد.

شمارهٔ ۱۶۱۱

گر ز شوخی نیستت پروای من
رحمتی بر چشم خون پالای من!

ناگهان گر گشت کویت می کنم
چشم من در غیرت است از پای من

من چو جان بدهم، سگ خود را مگوی
تا نگهدارد به کویت جای من

از دلم گر کرته تنگ آمد ترا
خود قبا کن این دل یکتای من

سوزش من از چراغ خانه پرس
کوست سوزان هر دم از سودای من

سنگهایی کان به کویت می خورم
گو گوارا باد بر رسوای من

جان خسرو در دو چشمت یک نظر
گر چه سرزد این قدر کالای من
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.