هوش مصنوعی: این متن شعری است که درد و رنج عاشقانه، اندوه، و احساس تنهایی را بیان می‌کند. شاعر از عشق نافرجام، بی‌خوابی، و سوختن در آتش هجران می‌نالد و از نبود همدرد و آرامش شکایت دارد. در عین حال، اشاره‌ای به مستی و شراب نیز دارد که نماد بی‌قراری و فراموشی دردهاست.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساساتی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره‌های غیرمستقیم به مستی و رنج‌های عاطفی نیاز به بلوغ فکری برای درک مناسب دارد.

شمارهٔ ۱۶۲۶

صد ره گذری هر دم بر جان خراب من
رحمت نکنی هرگز بر چشم پر آب من

بر زد ز دماغم دود از شربت عشق، آری
بی درد سری نبود مستی شراب من

هر چند دلم خون شد، سوزاک من افزون شد
کشته نشد این آتش از آب کباب من

جانم به گداز آمد، کو آن همه عیش من؟
شبهای دراز آمد، کو آن همه خواب من؟

چون گریه کند چشمم، ماتمکده ای باید
تا بر سر همدردان ریزند گلاب من

می سوزد دل تنگم، ای هجر، مگر زین سو
بر بوی کباب آید آن مست خراب من

در دوزخ اگر سوزم، زین نیست مرا دردی
هستی تو بهشتی رو، این است عذاب من

یک تار قبایم ده خلعت ز پی خسرو
دران نبود باری تشریف جواب من
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.