هوش مصنوعی: این متن عاشقانه و عرفانی، بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. شاعر از عشق و دلدادگی خود سخن می‌گوید و معشوق را به عنوان سلطان دل‌ها و آیینه جان‌ها توصیف می‌کند. او از تنهایی و هجران می‌نالد و آرزوی وصال را در قالب تصاویر زیبایی مانند مهتاب و لب بر لب بودن بیان می‌کند. شاعر خود را دیوانه عشق معشوق می‌داند و این دیوانگی را با افتخار می‌پذیرد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۶۵۱

آن کیست که می آید صد لشکر دل با او
درویش جمالش ما، سلطان دل ما او

بی صبح و شبی خواهم کو را غم خود گیرم
من گویم و او خندد، تنها من و تنها او

مستم ز خیال او من با وی و وی با من
یارب، چه خیال است این، اینجا من و آنجا او

هجرم که ز چرخ آمد، از آه خودش زین پس
تا سوخته نگذارم، یا من به جهان یا او

مهتاب چه خوش بودی، گر بودی و من تنها
لب بر لب و رو بر رو، او با من و من با او

گویند مرا آخر دیوانگیت خو شد
دیوانه چرا نبوم، ماه من شیدا او

من خسرو او زیبا بنگر که چه ننگ است این
دیباچه دلها من، آیینه جانها او
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۵۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.