هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر از معشوق خود شکایت میکند و او را به بیمهری، ستمگری و خونخواری متهم میکند. شاعر از جفاها و رنجهایی که از معشوق دیده است سخن میگوید و از او میخواهد که دست از این رفتارها بردارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از واژهها و مفاهیم مانند «خونخوار» و «ستمگر» ممکن است برای گروههای سنی پایین نامناسب باشد.
شمارهٔ ۱۶۵۳
ای رهزن عشاق، چه عیار کسی تو
وی ماه شب افروز، چه طرار کسی تو
خون است می نوشگوارت ز دل خلق
ای ظالم بی مهر، چه خونخوار کسی تو
هر چند که گویند مکن جور، کنی بیش
زین خوی مخالف چه جفا کار کسی تو
خنجر زنی از غمزه و رحمت نکنی هیچ
زین بیش عفاالله چه ستمگار کسی تو
گر جان ندهم، سر نهم، آزرده کنی دل
هم جان و سر تو که دل آزار کسی تو
خوارم کنی و عزتم این بس که بگویی
کای بر درم افتاده، تویی خوار کسی تو
چندین که جفا برد ز تو خسرو مسکین
روزیش نگفتی که وفادار کسی تو
وی ماه شب افروز، چه طرار کسی تو
خون است می نوشگوارت ز دل خلق
ای ظالم بی مهر، چه خونخوار کسی تو
هر چند که گویند مکن جور، کنی بیش
زین خوی مخالف چه جفا کار کسی تو
خنجر زنی از غمزه و رحمت نکنی هیچ
زین بیش عفاالله چه ستمگار کسی تو
گر جان ندهم، سر نهم، آزرده کنی دل
هم جان و سر تو که دل آزار کسی تو
خوارم کنی و عزتم این بس که بگویی
کای بر درم افتاده، تویی خوار کسی تو
چندین که جفا برد ز تو خسرو مسکین
روزیش نگفتی که وفادار کسی تو
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۵۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.