هوش مصنوعی: شاعر در این متن عاشقانه، از عشق و دلباختگی خود به معشوق سخن می‌گوید. او تنها به خیال معشوق می‌اندیشد و دلش را به موی او بسته است. هر صبح به امید دیدار معشوق بیدار می‌شود و آرزوی دیدارش را دارد. شاعر از معشوق می‌خواهد که نزد او بیاید تا بتواند لحظه‌ای با او باشد. او تنها به معشوق می‌نگرد و از دیگران روی برمی‌گرداند. در پایان، شاعر از معشوق می‌خواهد که بوی وفا را به او برساند تا جانش با بوی معشوق زنده شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای گروه‌های سنی پایین نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۱۶۶۵

نیست گشاده چشم من جز به خیال روی تو
بسته کس نشد دلم جز به شکنج موی تو

هر سحری چو بیدلان آیم و بر تو بنگرم
از پی آنکه شد مرا فال خجسته روی تو

پیش من آ که ساعتی با تو مگر دمی زنم
زانکه به لب رسیده شد جانم از آرزوی تو

دیده من ز نیکوان روی تو اختیار کرد
از پی چشم زخم تو کم نگرم به سوی تو

مرد چو خسرو از غمت بوی وفا بدو رسان
تا به وسیله صبا زنده شود به بوی تو
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۶۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.