هوش مصنوعی: متن بالا یک شعر عاشقانه و اخلاقی است که در آن شاعر از عشق، رنج‌های عشقی، وفاداری، و نصیحت‌های اخلاقی سخن می‌گوید. شاعر از معشوق می‌خواهد که بیش از حد نافرمانی نکند، به دیگران آسیب نزند، و از رفتارهای ناپسند دوری کند. همچنین، شاعر از دردهای عشق و بی‌وفایی دیگران شکایت می‌کند و به مخاطب هشدار می‌دهد که از اشتباهات خود درس بگیرد.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و اخلاقی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج عشق و بی‌وفایی ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.

شمارهٔ ۱۶۶۷

مست می گردی ز خانه، بیش نافرمان مشو
چشم بد نیکو نباشد، جایها مهمان مشو

گر ترا جولان نباشد، گر تو چون من صد کشی
یا مرا اول بکش یا بیش در جولان مشو

طوق شاهان است فتراک تو بر ما سهل گیر
شرم دار و بر گدایان صاحب فرمان مشو

غمزه می آری و می گویی مرو از خود عجب
تیغ می رانی و می گویی مرا، قربان مشو

دل ز من بستانی و گویی نمی دانم که برد
این چنین یکبارگی هم جان من نادان مشو

از غمت شبها نخفتم و آن زمان کت یافتم
گر مرا خواب دگر گیرد تو دیگرسان مشو

دوستان گشتند دشمن، ای دل، آخر گهی
زان من بودی تو باری جانب ایشان مشو

دل که ویرانی ست اندر طالعش از نیکوان
گفت مردم کی شود گر گویدش ویران مشو

خسروا، دیدی که حیران مانده ای در کار خویش
من ترا صد ره نگفتم کاین چنین حیران مشو
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۶۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.