هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، با استفاده از تصاویر و استعاره‌های زیبا، به توصیف معشوق و احساسات شاعر نسبت به او می‌پردازد. شاعر از زیبایی‌های معشوق، تأثیر نگاه او، و عشق عمیق خود سخن می‌گوید و در نهایت خود را بندهٔ معشوق می‌خواند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و استعاره‌های پیچیده است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر مانند 'بوی خون' و 'خون ما ریخت' ممکن است برای مخاطبان جوان نامناسب باشد.

شمارهٔ ۱۶۹۶

عارض همچون نگارستان تو
شاهد حال است بر دستان تو

شب جهانی کشته ای و آنگه هنوز
بوی خون می آید از پیکان تو

عذر خواه آن غمزه را از ما که او
خون ما ریخت بی فرمان تو

موی بر اندام من پیکان شود
چون کنم یاد از سر مژگان تو

سنگ گوهر را به دندان بشکند
بشکند گر گوهر دندان تو

گل بخندد در چمن گر خنده ای
وام یابد از لب خندان تو

با چنین خوبی تو ز آن کیستی؟
بنده خسرو هست باری آن تو
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۹۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.