۲۳۳ بار خوانده شده
در خون منم، ای صنم، نشسته
وز عشق تو در الم نشسته
مانند تو دلبری به خوبی
در ملکت حسن کم نشسته
آن ابروی شوخ دلربایت
بگرفته دل و به خم نشسته
هر کس به مقام و منزل خویش
در کوی تو چون سگم نشسته
ای صوفی بی صفا به محراب
چون مردم بی ندم نشسته
خسرو به حریم عشق فارغ
از زمزم و از حرم نشسته
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
وز عشق تو در الم نشسته
مانند تو دلبری به خوبی
در ملکت حسن کم نشسته
آن ابروی شوخ دلربایت
بگرفته دل و به خم نشسته
هر کس به مقام و منزل خویش
در کوی تو چون سگم نشسته
ای صوفی بی صفا به محراب
چون مردم بی ندم نشسته
خسرو به حریم عشق فارغ
از زمزم و از حرم نشسته
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.