هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و دل‌بستگی شدید به معشوق سخن می‌گوید. او شب‌ها را بیدار و در رنج عشق سپری می‌کند، در حالی که دیگران در آرامش به سر می‌برند. شاعر از ناله‌های خود و جدایی از معشوق می‌گوید و اظهار می‌کند که حتی از خودش نیز جدا شده است. او به زیبایی معشوق و غمزه‌هایش اشاره می‌کند و از اسارت دل در چشمان معشوق سخن می‌راند. در نهایت، شاعر به رضایت و تسلیم در برابر عشق اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۷۲۷

همه شب رود رهی رو به ره صبا نشسته
همه کس به خواب راحت، من مبتلا نشسته

غرضی ورای امکان چه خیال فاسد است این
هوش جمال سلطان به دل گدا نشسته

نفسی فرو نبردم که نه انده تو خوردم
تو بگو که چون زیم من به در هوا نشسته

تو در آی و غمزه ای زن که نهند پیش بت سر
به ستانه ای که باشد صف پارسا نشسته

ببر، ای دل اسیران، به کجا گریزم از تو
به حوالی دو چشمت حشم بلا نشسته

همه شب صبا به بویت، من سوخته چه گویم؟
که چهاست در دل من ز دم صبا نشسته

تو ز ناله من از من سزد ار جدا نشینی
که ز دست خویش من هم ز خودم جدا نشسته

اگرست رسم خوبان که به سر شوند راضی
منم این که اندرین ره به ره رضا نشسته

سر کوی تست خسرو شب و روز، چون کنم من
که توام نمی گذاری نفسی به ما نشسته
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۲۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.