هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از رنجها و محنتهای عاشقانه خود سخن میگوید. او از جفاهای معشوق، خشمها و عتابهای او شکایت میکند، اما با وجود همه اینها، عشق خود را ابراز میدارد. شاعر از زلف معشوق و تأثیر آن بر خود میگوید و آرزو میکند که ای کاش زیبایان چنین رفتارهایی نداشتند. در نهایت، او تسلیم سرنوشت خود شده و همه چیز را به معشوق واگذار میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۱۷۳۴
ای جفایت بر من مسکین همه
چند ازین خشم و عتاب و کین همه
قصد جانم می کنی چون دشمنان
دوست می دارم ترا با این همه
محنت من بین و رو بنمای، ازآنک
بهر رویت می کشم چندین همه
در بنا گوش تو سر در کرده زلف
کشتن ما می کند تلقین همه
تا کی آخر شربت زهرم دهی
تلخ گویی زان لب شیرین همه
کاشکی خوبان نبودندی به دهر
یا نبودندی بدین آیین همه
هر چه دانی تو بکن چون مر ترا
می رود بر خسرو مسکین همه
چند ازین خشم و عتاب و کین همه
قصد جانم می کنی چون دشمنان
دوست می دارم ترا با این همه
محنت من بین و رو بنمای، ازآنک
بهر رویت می کشم چندین همه
در بنا گوش تو سر در کرده زلف
کشتن ما می کند تلقین همه
تا کی آخر شربت زهرم دهی
تلخ گویی زان لب شیرین همه
کاشکی خوبان نبودندی به دهر
یا نبودندی بدین آیین همه
هر چه دانی تو بکن چون مر ترا
می رود بر خسرو مسکین همه
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.