۲۶۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۷۳۴

ای جفایت بر من مسکین همه
چند ازین خشم و عتاب و کین همه

قصد جانم می کنی چون دشمنان
دوست می دارم ترا با این همه

محنت من بین و رو بنمای، ازآنک
بهر رویت می کشم چندین همه

در بنا گوش تو سر در کرده زلف
کشتن ما می کند تلقین همه

تا کی آخر شربت زهرم دهی
تلخ گویی زان لب شیرین همه

کاشکی خوبان نبودندی به دهر
یا نبودندی بدین آیین همه

هر چه دانی تو بکن چون مر ترا
می رود بر خسرو مسکین همه
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.