هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و سودای زلف سیاه معشوق سخن میگوید و با توصیف زیباییهای او، از درد فراق و اشتیاق دیدار مینالد. او معشوق را به مهر و ماه تشبیه میکند و از تسلط او بر دلش سخن میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاشقانه و ادبی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.
شمارهٔ ۱۷۳۳
هر شب از سودای آن زلف سیاه
بگذرانم از فلک من دود آه
گر کنی دعوی خوبی، می رسد
شاهدان داری دو رخ چون مهر و ماه
ماه را با ابرویت نسبت کنم
شرمساری چون نبینم زین گناه
خون چندین سوخته در گردنش
آنکه نامش کرده ای زلف سیاه
ملک دل ملک تو شد، ای شاه حسن
کامران بنشین به صدر بارگاه
خسروش خلوتگه دیدار ساخت
دیده را چون دید روشن جایگاه
بگذرانم از فلک من دود آه
گر کنی دعوی خوبی، می رسد
شاهدان داری دو رخ چون مهر و ماه
ماه را با ابرویت نسبت کنم
شرمساری چون نبینم زین گناه
خون چندین سوخته در گردنش
آنکه نامش کرده ای زلف سیاه
ملک دل ملک تو شد، ای شاه حسن
کامران بنشین به صدر بارگاه
خسروش خلوتگه دیدار ساخت
دیده را چون دید روشن جایگاه
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.