هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و فراق سخن میگوید. او از درد دوری معشوق و غمهای ناشی از آن مینالد، در حالی که معشوق شادمان و در کنار دیگران است. شاعر امیدوار است روزی معشوق به او بازگردد و او را در کنار دوستانش ببیند. همچنین، اشارهای به انتظار طولانی و وفاداری شاعر دارد.
رده سنی:
15+
محتوا شامل موضوعات عاطفی عمیق مانند عشق، فراق و غم است که درک آنها برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، استفاده از استعارهها و مفاهیم شاعرانه ممکن است برای کودکان کمسنوسال قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۱۷۴۲
مهر تو در دل من مانند جان نشسته
همچون منت به هر سو صد ناتوان نشسته
من با دو چشم گریان پیوسته در فراقت
تو شادمان و خرم با دیگران نشسته
گر خون چکد ز دیده زین غصه جای آنست
تا کی توانت دیدن با این و آن نشسته
یک شب به کلبه ما گر بگذری ببینی
گرد فراق و محنت بر خان و مان نشسته
بخرام سوی گلشن، تا هر طرف ببینی
بلبل ز شوق رویت ناله کنان نشسته
آیا بود که بینم روزی به کام خویشت
از دشمنان بریده با دوستان نشسته
از گرد ره، نگارا، عمری ست تا که خسرو
از بهر پای بوست بر آستان نشسته
همچون منت به هر سو صد ناتوان نشسته
من با دو چشم گریان پیوسته در فراقت
تو شادمان و خرم با دیگران نشسته
گر خون چکد ز دیده زین غصه جای آنست
تا کی توانت دیدن با این و آن نشسته
یک شب به کلبه ما گر بگذری ببینی
گرد فراق و محنت بر خان و مان نشسته
بخرام سوی گلشن، تا هر طرف ببینی
بلبل ز شوق رویت ناله کنان نشسته
آیا بود که بینم روزی به کام خویشت
از دشمنان بریده با دوستان نشسته
از گرد ره، نگارا، عمری ست تا که خسرو
از بهر پای بوست بر آستان نشسته
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.