هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از دردها و رنجهای خود میگوید و از بیاعتنایی دیگران به سخنانش شکایت دارد. او احساس میکند که در وادی غم گرفتار شده و آرزوی مرگ میکند. همچنین، از ترس و ملامت دیگران میگوید و اینکه چگونه گاهی مورد آزار قرار میگیرد.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند مرگ و رنج ممکن است برای برخی از گروههای سنی پایین نامناسب باشد.
شمارهٔ ۱۷۴۵
روزی به لاغ گفتم کت نسبتی ست با مه
من بد لست حیا من شدة الندامه
گاهی کشد به تیغم، گاهی زند به تیرم
فی کل ما یعری حلافنا ادامه
چون حال خویش گویم با ظالمی که پیشش
لم تعتبر حدیثی والعجم فی التهامه
ماییم و کعبه جان مردن به وادی غم
والله فر منی یا طالب السلامه
خسرو ز طعن ترسی، اینجاست بازی جان
بالحیف لحقه من خافه ملامه
من بد لست حیا من شدة الندامه
گاهی کشد به تیغم، گاهی زند به تیرم
فی کل ما یعری حلافنا ادامه
چون حال خویش گویم با ظالمی که پیشش
لم تعتبر حدیثی والعجم فی التهامه
ماییم و کعبه جان مردن به وادی غم
والله فر منی یا طالب السلامه
خسرو ز طعن ترسی، اینجاست بازی جان
بالحیف لحقه من خافه ملامه
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۴۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.