هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از زبان فردی سرگشته و دیوانه‌وار است که از عشق، درد و رهایی می‌گوید. شاعر از می‌خانه، توبه‌شکنی و عشق به معشوق سخن می‌گوید و از دردهای پنهان و جفاهای دل شکایت دارد. در نهایت، او به دنبال آرامش و رهایی از غم است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، اشاره به می‌نوشی و توبه‌شکنی، و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا نامناسب باشد.

شمارهٔ ۱۷۶۴

قلاشم، ای منکر، مرا دربانی میخانه ده
این عقل رسمی غرقه کن، می تا لب پیمانه ده

من توبه تنها بشکنم، اول سبو نه بر سرم
وانگه ندای زهد من پیش در میخانه ده

من عاشق و هر بی خبر از خان و مان یادم دهد
ای آه سوزان شعله ای بر دست این دیوانه ده

پیدا بسوز، ای دل، مرا پس درد نهان بازگو
هنگامه اول گرم کن، پس شرح این افسانه ده

مشغول شهد بی غمی، چه آگه از سوز دلم؟
یارب، مگس را چاشنی از لذت پروانه ده

بیگانه شد یار، ای صبا، با جان چه کار اکنون مرا؟
این آشنای کهنه را بستان، بدان بیگانه ده

ای خواجه دیوان دل، آخر بیفزایی خورش
گر نیست وجه زندگی، بر مردنم پروانه ده

بر من جفاها کرد دل، بستان ازو انصاف من
ظالم تر از غم نیست کس، اقطاعش این پروانه ده

چون بر پری رویان همه ملک سلیمان یافتی
بستان تو خسرو جان و دل، مرغ بلا را دانه ده
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۶۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.