هوش مصنوعی: این شعر از خسروی شیرازی بیانگر درد و رنج عاشقانه و حسرت بر گذشته است. شاعر از ویرانی دل و سینه‌اش در اثر عشق سخن می‌گوید و به یاد روزگاری می‌افتد که معشوق را شاد و آزاد دیده است. او از حسادت، رنج عشق و بی‌وفایی معشوق شکایت می‌کند و در پایان، به نوعی پشیمانی از عشق اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند حسادت، رنج عشق و پشیمانی نیاز به درک عاطفی بالاتری دارند.

شمارهٔ ۱۷۹۲

آن دل خراب شد که تو آباد دیده ای
وان سینه غم گرفت که تو شاد دیده ای

بازار عیش و خانه هستی و کوی عقل
ویرانه ها شد آن همه کآباد دیده ای

عمری ست تا به دام بلایی اسیر ماند
آن جان نازنین که تو آزاد دیده ای

نزد من، ای حسود، تو بایستیی کنون
تا خان و مان دل همه بر باد دیده ای

ای پندگوی، همره من در عدم نه ای
تا از غم ویم علف و زاد دیده ای

ای مرغ عاشق ار تو بدانستییی وفا
در رنج خویش راحت صیاد دیده ای

خسرو، به بوستان چه روی دل دگر طرف؟
کاش از نخست در گل و شمشاد دیده ای
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۹۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.