هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غمگین از خسروی شیرازی بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. او از جدایی و دوری معشوق شکایت دارد و می‌گوید حتی اگر در حضور معشوق باشد، باز هم غمگین است. شاعر از معشوق می‌خواهد که به او توجه کند و از او یاد کند. او همچنین از قدرت معشوق سخن می‌گوید و می‌گوید که حتی خورشید نیز در جایی که معشوق باشد نمی‌تابد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعر کلاسیک فارسی ممکن است برای این گروه سنی چالش‌برانگیز باشد.

شمارهٔ ۱۷۹۶

رخساره مکن راست به جایی که تو باشی
ور راست کنی، طرفه بالایی که تو باشی

گفتی چو ببینی رخ ما را غم خود خور
از جان که کند یاد به جایی که تو باشی؟

از دیده نیفتد گذرش بر تو نگویی
تا خاک شوم در ته پایی که تو باشی

شاید که نیاری به نظر ملک جهان را
در کلبه احزان گدایی که تو باشی

خلقی به دم سرد بمیرد به درت، آنکه
خورشید نتابد به سرایی که تو باشی

خسرو، اگر از شعر برانی سخن عشق
احسنت، زهی شعر سرایی که تو باشی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۹۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.