۳۸۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۷۹۹

ای باد، حدیث دلم آنجاش بگویی
در گوشه ای در گوش به تنهاش بگویی

از هر نمط آنجا سخنی درفگنی، پس
زانگونه که دانی سخن ماش بگویی

از غمزه او هست همه شهر به فریاد
آهسته بدان غمزه رعناش بگویی

با دامن پر خون چو به بازار فتادم
حال من تر دامن ترساش بگویی

گستاخی بوسه نکنم، لیک پیامی
از هر لب من با کف هر پاش بگویی

گفتی که کشد دردت از نام تو، گویم
«ای کاش بگویی و ز ما کاش بگویی!»

داد داده اویم، اگر امروز دهم جان
فردا خبری از پی فرداش بگویی

چون مردن من زحمت آن پاش تیرزد
این چاش مخوانی و همانجاش بگویی

هر چند دل خسرو ازو سوخت، نخواهم
کش هیچ ملامت کنی، اماش بگویی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۹۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.