هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد دوری و فراق می‌نالد و از شتربان می‌خواهد که شتر را متوقف کند تا بتواند پای ناقه (شتر ماده) را ببوسد. او از بار سنگین دل و رنج فراق می‌گوید و از شتربان می‌خواهد که به او رحم کند و راه را برایش بگشاید. شاعر با تصاویری مانند بیابان تاریک و تشنگی، احساس تنهایی و ناامیدی خود را بیان می‌کند و در پایان، با رسیدن ماه (معشوق) به منزل، امیدوار می‌شود.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۸۰۲

شتربانا، دمی محمل میارای
رها کن تا ببوسم ناقه را پای

نهادند آشنایان بار بر دل
دلم رفته ست و بارش ماند بر جای

روان شد محمل و جانم به دنبال
جرس می نالد و من می کنم وای

ندیدم ره چو غایب شد ز چشمم
غبار بختیان دشت پیمای

تو، ای کت بر شتر آب حیات است
به وادی تشنه می میرم، ببخشای

بیابان پیش چشمم گشت تاریک
مه محمل نشینم، پرده بگشای

دلم چون همرهش شد گویش، ای باد
که جان هم می رسد، تعجیل منمای

خوشی بر مردنم آخر نیارم
بدین دوری همم منزل مفرمای

رسید آن ماه چون خسرو به منزل
تو ره می بین و رو بر خاک می سای
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.