هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از دوری و بیتوجهی معشوق شکایت میکند و بیان میکند که معشوق با رفتارش باعث رنجش و ناراحتی او شده است. شاعر از معشوق میخواهد که به او توجه کند و دلش را نشکند. همچنین، شاعر به زیبایی و قدرت معشوق اشاره میکند و از او میخواهد که به عشق او پاسخ دهد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق در شعر وجود دارد که درک آنها برای سنین پایینتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از واژگان و استعارههای بهکار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی عاطفی دارند.
شمارهٔ ۱۸۰۸
مرا چند آخر از خود دور داری؟
دلم را در هم و رنجور داری
روا داری که با آن روی چو شمع
شب تاریک ما بی نور داری
میان داری چو زنبوران کافر
مژه کافرتر از زنبور داری
ز رسوایی مرنج، آخر محال است
که عاشق باشی و مستور داری!
بتی گر داری، از فردا میندیش
که در خانه بهشت و حور داری
تو آن سلطان خوبانی، نگارا
که همچون فتنه صد دستور داری
ز چندان دل که ویران کرده تست
چه باشد گر یکی معمور داری؟
چو آتش در زدی، باری همین بین
چنین باشد که خود را دور داری
معافی، گر نمی پرسی ز خسرو
که خوبی و دل مغرور داری
دلم را در هم و رنجور داری
روا داری که با آن روی چو شمع
شب تاریک ما بی نور داری
میان داری چو زنبوران کافر
مژه کافرتر از زنبور داری
ز رسوایی مرنج، آخر محال است
که عاشق باشی و مستور داری!
بتی گر داری، از فردا میندیش
که در خانه بهشت و حور داری
تو آن سلطان خوبانی، نگارا
که همچون فتنه صد دستور داری
ز چندان دل که ویران کرده تست
چه باشد گر یکی معمور داری؟
چو آتش در زدی، باری همین بین
چنین باشد که خود را دور داری
معافی، گر نمی پرسی ز خسرو
که خوبی و دل مغرور داری
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۰۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.