هوش مصنوعی:
این شعر از حافظ، به بیان عشق و رنجهای ناشی از آن میپردازد. شاعر از بازیهای عشق و دلبستگیهای دردناک سخن میگوید و از عاشق میپرسد که چرا با وجود رنجها، باز هم به این بازی ادامه میدهد. همچنین، اشارهای به مفاهیم عرفانی و رابطهٔ انسان با معشوق الهی دارد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار بوده و ممکن است نیاز به تجربه و شناخت بیشتری از ادبیات و فلسفه داشته باشد.
شمارهٔ ۱۸۰۹
دلا، با غمزه خوبان چه بازی؟
بگو با تیغ خون افشان چه بازی؟
مرا گویی که با من بازیی کن
کنم، جانا، ولی با جان چه بازی؟
ز جان سیر آمدستم من، وگرنه
مرا با آن لب و دندان چه بازی؟
تفحص کن که حال کشتگان چیست؟
چه رانی مرکب و چوگان چه بازی؟
چرا بر خود نمی بخشایی، ای دل
بر کافر مسلمانان چه بازی؟
چو پوشی درد خود از بیم جانی
چنین عشقی، بگو، پنهان چه بازی؟
نه از یارست خوشتر، آنکه بینی
نه از عشق است بهتر، آنچه بازی؟
مکن خسرو که بازی نیست این کار
ترا با ساقی سلطان چه بازی؟
بگو با تیغ خون افشان چه بازی؟
مرا گویی که با من بازیی کن
کنم، جانا، ولی با جان چه بازی؟
ز جان سیر آمدستم من، وگرنه
مرا با آن لب و دندان چه بازی؟
تفحص کن که حال کشتگان چیست؟
چه رانی مرکب و چوگان چه بازی؟
چرا بر خود نمی بخشایی، ای دل
بر کافر مسلمانان چه بازی؟
چو پوشی درد خود از بیم جانی
چنین عشقی، بگو، پنهان چه بازی؟
نه از یارست خوشتر، آنکه بینی
نه از عشق است بهتر، آنچه بازی؟
مکن خسرو که بازی نیست این کار
ترا با ساقی سلطان چه بازی؟
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۰۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.