هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و احساسات خود نسبت به معشوق سخن میگوید. او ابتدا از زیبایی و جوانی معشوق تعریف میکند، سپس از ناامیدی و درد عشق میگوید که گاهی شیرین و گاهی تلخ است. شاعر حتی حاضر است جان خود را فدا کند، اما در پایان شرطی برای بازگشت معشوق میگذارد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به بلوغ فکری نیاز دارند.
شمارهٔ ۱۸۱۳
سزد گر نیکویی در من ببینی
که خودکام و جوان و نازنینی
به گاه خنده چون دندان نمایی
مرا اندر میان چشم شینی
مسلمان دیدمت، زان دل سپردم
ندانستم که تو کافر چنینی
مه و خورشید را بسیار دیدم
بهی از هر که می گویم، نه اینی
به عیش خوش ترش خوشنودم از تو
که گاهی سرکه گاهی انگبینی
ز جان آیم به استقبال تیرت
که بر من راست کرده در کمینی
بیا گر در همی چینی ز چشمم
به شرط آنکه مهره برنچینی
که خودکام و جوان و نازنینی
به گاه خنده چون دندان نمایی
مرا اندر میان چشم شینی
مسلمان دیدمت، زان دل سپردم
ندانستم که تو کافر چنینی
مه و خورشید را بسیار دیدم
بهی از هر که می گویم، نه اینی
به عیش خوش ترش خوشنودم از تو
که گاهی سرکه گاهی انگبینی
ز جان آیم به استقبال تیرت
که بر من راست کرده در کمینی
بیا گر در همی چینی ز چشمم
به شرط آنکه مهره برنچینی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.