هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که به زیباییهای معشوق و تأثیر آن بر شاعر میپردازد. شاعر از دیدن معشوق و اثرات آن بر خود سخن میگوید و با استفاده از استعارههایی مانند آینه، لعل، و شکر، زیباییهای معشوق را توصیف میکند. همچنین، تناقضهایی مانند خودبینی و انکار آن را مطرح میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانه پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۱۸۳۹
هر زمانی از کرشمه خویشتن بینی کنی
چند کافر کیش باشی، چند بی دینی کنی؟
صورت چین نایدت از هیچ رویی در نظر
با چنان رو گر نظر در صورت چینی کنی
آینه کو تا ببینی و ببوسی لعل خویش
وز دهان خویشتن هر دم شکرچینی کنی
گر به روی زهره گردون کنی دندان سفید
بر شرف جای مهت گویی که پروینی کنی
آینه بینی و پس گویی که من خود بین نیم
چون ببینی آینه، ناچار خودبینی کنی
گویی اندر گیسوی مشکین من مسکین شوی
گر همان سودا نبینی، بر که مسکینی کنی
مست حسنی و ز خوی بد تویی نقل ترش
جان خسرو هست، اگر رغبت به شیرینی کنی
چند کافر کیش باشی، چند بی دینی کنی؟
صورت چین نایدت از هیچ رویی در نظر
با چنان رو گر نظر در صورت چینی کنی
آینه کو تا ببینی و ببوسی لعل خویش
وز دهان خویشتن هر دم شکرچینی کنی
گر به روی زهره گردون کنی دندان سفید
بر شرف جای مهت گویی که پروینی کنی
آینه بینی و پس گویی که من خود بین نیم
چون ببینی آینه، ناچار خودبینی کنی
گویی اندر گیسوی مشکین من مسکین شوی
گر همان سودا نبینی، بر که مسکینی کنی
مست حسنی و ز خوی بد تویی نقل ترش
جان خسرو هست، اگر رغبت به شیرینی کنی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۳۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.