هوش مصنوعی: این متن به ارزش زندگی کوتاه و لذت‌های زودگذر آن اشاره دارد و از سرزنش دیگران به دلیل سبک زندگی متفاوت خود انتقاد می‌کند. شاعر بر این باور است که زندگی کوتاه است و نباید آن را با نگرانی درباره‌ی نیستی و هستی هدر داد. همچنین، او به مقایسه‌ی بین زاهدان و می‌نوشان می‌پردازد و بیان می‌کند که هرکس راه خود را دارد و نباید دیگران را بدون درک کامل سرزنش کرد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مصرف شراب (نمادین یا واقعی) ممکن است برای گروه‌های سنی پایین مناسب نباشد.

شمارهٔ ۱۸۴۶

نفسی که با نگاری گذرد به شادمانی
مفروش لذتش را به حیات جاودانی

ز طرب مباش خالی می و رود خواه وساقی
که غنیمت است و دولت دو سه روز زندگانی

غم نیستی و هستی نخورد کسی که داند
که گذشت عمر و باقی نبود جهان فانی

مکن، ای امام مسجد، من رند را ملامت
چو به شهر می پرستان نرسیده ای، چه دانی؟

چه شوی به زهد غره که ز دیر می پرستان
به خدا رسید بتوان به تضرع نهانی

تو و زهد خرقه پوشان، من و دیر دردنوشان
به تو حال ما نماند، تو به حال ما نمانی
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.