هوش مصنوعی:
شاعر در این غزل از عشق و رنجهای ناشی از آن سخن میگوید. او از معشوقی مینالد که با وجود داشتن لبخندهای شیرین و بوسههای گرم، به رنجهای او بیتوجه است. شاعر از تنهایی، گریههای خونین و بیعدالتی در عشق شکایت دارد و در نهایت، از روشهای متناقض معشوق در برخورد با عاشقان سؤال میپرسد.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و رنجهای عاطفی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربهی عاطفی دارد. همچنین، برخی از عبارات مانند 'گریهی خونین' ممکن است برای مخاطبان جوان تر سنگین باشد.
شمارهٔ ۱۸۴۹
می به جام ار چه زخون من مسکین داری
نوش بادت که شکرخنده شیرین داری
دو حیات است ز یک خنده تو عاشق را
زانکه در حقه یک خنده دو پروین داری
زان لب ساده گرم بوسه ببخشی، کم ازآنک
نظری جانب این گریه رنگین داری
پیش صوفی گذرو، گریه خونین، فرمای
تا به خون دست بشوید دلش از دین داری
نگری در من و چون من نگرم برشکنی
این چه فتنه ست که بهر من مسکین داری
خار در بستر تنهاییم افگند فراق
زان چه سودم که تو آن بر گل و نسرین داری؟
همه را زنده کنی و بکشی خسرو را
جان من این چه طریق است و چه آیین داری؟
نوش بادت که شکرخنده شیرین داری
دو حیات است ز یک خنده تو عاشق را
زانکه در حقه یک خنده دو پروین داری
زان لب ساده گرم بوسه ببخشی، کم ازآنک
نظری جانب این گریه رنگین داری
پیش صوفی گذرو، گریه خونین، فرمای
تا به خون دست بشوید دلش از دین داری
نگری در من و چون من نگرم برشکنی
این چه فتنه ست که بهر من مسکین داری
خار در بستر تنهاییم افگند فراق
زان چه سودم که تو آن بر گل و نسرین داری؟
همه را زنده کنی و بکشی خسرو را
جان من این چه طریق است و چه آیین داری؟
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۴۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.