هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و رابطه‌ی عاشقانه سخن می‌گوید و به یادآوری خاطراتی با معشوق می‌پردازد. او از شب‌هایی می‌گوید که با معشوق در بستان بوده‌اند و تفاوت رفتار معشوق با خود و دیگران را توصیف می‌کند. همچنین، به تغییر رفتار معشوق و توجه او به شخص دیگری (خسرو) اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات شعری نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات دارد.

شمارهٔ ۱۸۵۰

بختم از خواب در آمد چو تو با من خفتی
نه در آغوش که در دیده روشن خفتی

هر دمی گردی و در دیده ناخفته دوست
دوستانه ز پی کوری دشمن خفتی

یاد داری که شبی هر دو به بستان بودیم
من به خار و خس و تو در گل و گلشن خفتی

این چه عید است که خسرو ز تو قدری دریافت
که تو با او همه شب دست به گردن خفتی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.