هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، بیانگر احساسات شاعر نسبت به معشوق و عشق الهی است. شاعر از دیدار معشوق و تأثیرات عشق بر جان خود سخن میگوید و از هجران و فراق شکوه میکند. همچنین، مفاهیمی مانند بازگشت، فنا و بقا در عشق، و سوزش عشق در آن دیده میشود.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربهی بیشتری نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۱۸۵۳
باز، ای سرو خرامان، ز کجا می آیی؟
کز برای دل دیوانه ما می آیی
می کشد هجر و ره آمدنت می طلبم
چیست فرمان تو، جانا، به کجا می آیی؟
گر ز جا می روی از خویش نباشد عجبی
عجب این است که چون باز به جا می آیی
ای خوش آن کشته که شد در ته شمشیر و بزیست
که در آن دم تو به نظاره ما می آیی
سوزت، ای عشق، همه خرمن جانها سوزد
شرم ناید که بر این برگ گیا می آیی
زندگانیت نمی سازد دانم، خسرو
آخر این کوی فلان است که تا می آیی!
کز برای دل دیوانه ما می آیی
می کشد هجر و ره آمدنت می طلبم
چیست فرمان تو، جانا، به کجا می آیی؟
گر ز جا می روی از خویش نباشد عجبی
عجب این است که چون باز به جا می آیی
ای خوش آن کشته که شد در ته شمشیر و بزیست
که در آن دم تو به نظاره ما می آیی
سوزت، ای عشق، همه خرمن جانها سوزد
شرم ناید که بر این برگ گیا می آیی
زندگانیت نمی سازد دانم، خسرو
آخر این کوی فلان است که تا می آیی!
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۵۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.