هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و دلباختگی خود سخن میگوید و از رفتارهای دلربا و اغواگرانه معشوق شکایت میکند. او از نگاه و ابروی معشوق که مانند کمانی خونریز است، از دلباختگی خود و از این که معشوق او را به بند کشیده، سخن میگوید. شاعر همچنین از ترس خود از این که معشوق مانند کودکی بیتوجه باشد، ابراز نگرانی میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه پیچیده و استفاده از استعارههای ادبی است که درک آنها ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند دلباختگی و رابطه عاطفی نیاز به بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۱۸۸۰
گر منت می کنم عنان گیری
تا کی از چون منت کران گیری؟
هر زمان از کرشمه ابرو
بهر خونریز من کمان گیری
دل گرفتار تو از آن کردم
که مرا از برای جان گیری
غمزه و چشم تو نکو داند
این زبون کردن، آن زبان گیری
آفتابی، ولی نخواهم گفت
که تو زان چیزها جهان گیری
بین دهان چو خاتم خود را
تا خود انگشت در دهان گیری
منم و هر دو مردم چشمم
که دو سه بنده رایگان گیری
بوسه گفتی و گر لبت گیرم
این نباید، حساب آن گیری
گویدت دل که ترک خسرو گیر
ترسم از کودکی همان گیری
تا کی از چون منت کران گیری؟
هر زمان از کرشمه ابرو
بهر خونریز من کمان گیری
دل گرفتار تو از آن کردم
که مرا از برای جان گیری
غمزه و چشم تو نکو داند
این زبون کردن، آن زبان گیری
آفتابی، ولی نخواهم گفت
که تو زان چیزها جهان گیری
بین دهان چو خاتم خود را
تا خود انگشت در دهان گیری
منم و هر دو مردم چشمم
که دو سه بنده رایگان گیری
بوسه گفتی و گر لبت گیرم
این نباید، حساب آن گیری
گویدت دل که ترک خسرو گیر
ترسم از کودکی همان گیری
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۷۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.