هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر زیبایی معشوق را با تصاویر شاعرانه مانند ماه، سرو، و آیینه توصیف می‌کند. او از تنهایی و حسرت خود می‌گوید و از معشوق می‌خواهد که رویش را نشان دهد تا آرامش یابد. همچنین، شاعر از زلف معشوق و بوسه‌هایش سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامفهوم یا نامناسب باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان شاعرانه ممکن است برای مخاطبان با سن پایین دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۸۸۱

تا تو روی چو ماه بنمایی
نتوان دید روی بینایی

نیم بالای تو نباشد سرو
که تو سرو تمام بالایی

به تماشا قدم چه رنجه کنی؟
تو که سر تا قدم تماشایی

گویی از حسرت نبات لبت
شیشه گر گشت چرخ مینایی

روی بنمای تا درو داریم
کز رخ آیینه مصفایی

پیشتر زانکه برد دانی رنگ
نتوانی که روی بنمایی

پیش زلفت فتاده ام شبها
دیو می گیردم ز تنهایی

بسته زلف را بگو، یاری
کای فلان، در کدام سودایی؟

بی تو چون زلف تو پس آمده ام
چه شود، گر به رفق پیش آیی؟

بوسه ای چند بنده خسرو را
بر لب خود برات فرمایی
وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.