هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غمگین از درد عشق و فراق سخن می‌گوید. شاعر از رنج‌های عشق، سوختن دل و غم‌هایش می‌نالد و از معشوق می‌خواهد که با نگاهش گره از کارش بگشاید. در پایان، عشق به عنوان نیرویی قدرتمند و تسلی‌ناپذیر توصیف می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه پیچیده و احساسات عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، برخی از تصاویر شاعرانه مانند 'به خون ریختن' و 'دل سوخته' ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۱۹۱۷

در تو، ای دوست به خون ریختنم داری رای
تو همین روی نما، تیغ خود از خون پالای

تن من موی شده، غم نیز گرهی شد در وی
ناوک غمزه زن و آن گره از مو بگشای

می کنم هر نفسی ناله ز دم دادن تو
کاستخوان تهیم در دم سردت چون نای

در پیت رفت دل سوخته و داغ بماند
خستگی چون برود داغ بماند بر جای

وای کردم که مگر غم ز دلم برخیزد
گر دل این است ازو هیچ نخیزد جز وای

دل درین بود که ناگاه بدیدم رخ دوست
باز دیوانه شد این عقل نصیحت فرسای

عشق می گفت که خسرو، تو مرا می دانی
چون امان یافته ای پیش دلیری منمای
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.