هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درد و غم عشق و فراق میگوید و از سوزش دل و رنجهای عاشقانه سخن میراند. او از بازیهای روزگار و رنجهای ناشی از عشق شکایت دارد و به زیبایی معشوق و دردهای ناشی از دوری اشاره میکند. همچنین، از رقیب و نابسامانیهای عشق مینالد و در پایان، از ارزش والای معشوق و نالایقی برخی افراد در مقایسه با او سخن میگوید.
رده سنی:
16+
این متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای مخاطبان کمسنوسال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد عشق، فراق، و رنجهای عاطفی نیاز به بلوغ فکری و تجربهی بیشتری دارد تا به خوبی درک شود.
شمارهٔ ۱۹۱۹
دلی دارم در او دردی و داغی
که یکدم نیستش از غم فراغی
به هر دل از دلم سوزی بگیرد
بسوزد چون چراغی از چراغی
ازین شکرلبان شمع صورت
به بازی سوختند هر طرف لاغی
شکافندم جگر، وز غمزه گویند
جراحت را بباید کرد داغی
کم از نظاره ای، باری که هستت
دمید سبزه ای بر گرد باغی
رقیب روسیه را کن ز خود دور
خوی بلبل نیرزد خوی زاغی
بریزد آب خسرو چون نریزد
که گل حیف است در چنگ کلاغی
که یکدم نیستش از غم فراغی
به هر دل از دلم سوزی بگیرد
بسوزد چون چراغی از چراغی
ازین شکرلبان شمع صورت
به بازی سوختند هر طرف لاغی
شکافندم جگر، وز غمزه گویند
جراحت را بباید کرد داغی
کم از نظاره ای، باری که هستت
دمید سبزه ای بر گرد باغی
رقیب روسیه را کن ز خود دور
خوی بلبل نیرزد خوی زاغی
بریزد آب خسرو چون نریزد
که گل حیف است در چنگ کلاغی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.