هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد عشق و فراق می‌نالد و آرزو می‌کند که ای کاش هرگز عاشق نشده بود تا این‌همه رنج و اندوه را تجربه نمی‌کرد. او از جفاهای معشوق و غم‌های عشق شکایت دارد و بیان می‌کند که اگر معشوق وفادار بود، این‌همه سختی وجود نداشت.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات مانند 'ریختن خون' و 'غم و اندیشه' ممکن است برای کودکان نامناسب باشد.

شمارهٔ ۱۹۲۰

ای کاش مرا با تو سر و کار نبودی
تا دیده و دل هر دو گرفتار نبودی

شرمنده نبودی اگر از ریختن خون
آن زلف نگون تو نگونسار نبودی

بودی سر آتش که بدیدی به سوی من
گر نرگس مخمور تو بیمار نبود

برداشتمی این دل در گوشه فتاده
گر از غم و اندیشه گرانبار نبودی

هم سهل گذشتی ستم و هجر تو بر من
گر شحنه غم بر سر این کار نبودی

مردم ز جفای تو و کس زنده نماند
در عالم اگر یار وفادار نبودی

دشوار شد احوال من و دوست نداند
گر دوست بدانستی، دشوار نبودی

خسرو، اگرت دیده به خوبان نفتادی
از غمزه خوبان دلت افگار نبودی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.