هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر درد دوری از معشوق و بیقراری ناشی از آن است. شاعر از رازهای درونی خود سخن میگوید و حیرانی و سوزش دلش را با فریاد و گریه زاری ابراز میکند. او به وصال دوست میاندیشد و دردی را که در دل دارد، با کسی در میان نمیگذارد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، بیان درد و رنج عاطفی نیاز به سطحی از بلوغ ذهنی دارد.
غزل ۳۴
دل را ز درد دوری صد وجه بیقراری
آرام گر نیابم، فریاد گریه زاری
گویم کرا، حقیقت ، واقف نه راز حالم
حیران بسی بماندم، فریاد گریه زاری
صد صد خیال در دل، آید زدرد دلبر
سوزم چنانچه مجمر فریاد ، گریه زاری
هُو هُو بکن تو باهُو، خواهی وصال دوست
من غیر وصل خوارم ، فریاد گریه زاری
در دل هزار دردست، لیکن بکس نگویم
گویم کرا چه جویم، فریاد گریه زاری
سوزش بسی ست در دل، یار دگر ندارم
شب و روز بیقرارم، فریاد گریه زاری
آرام گر نیابم، فریاد گریه زاری
گویم کرا، حقیقت ، واقف نه راز حالم
حیران بسی بماندم، فریاد گریه زاری
صد صد خیال در دل، آید زدرد دلبر
سوزم چنانچه مجمر فریاد ، گریه زاری
هُو هُو بکن تو باهُو، خواهی وصال دوست
من غیر وصل خوارم ، فریاد گریه زاری
در دل هزار دردست، لیکن بکس نگویم
گویم کرا چه جویم، فریاد گریه زاری
سوزش بسی ست در دل، یار دگر ندارم
شب و روز بیقرارم، فریاد گریه زاری
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل ۳۳
گوهر بعدی:غزل ۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.