هوش مصنوعی:
شاعر در این اشعار از عشق و فراق یار دلپذیر خود میگوید و درد دوری و سوزش درونش را بیان میکند. او یار را بینظیر توصیف کرده و از بیقراری و حیرت خود در فراق او سخن میگوید.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم شعری کلاسیک ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.
غزل ۴۸
وه چه نیکو روی جانان دلپذیر
کس ندیدم مثل آن بدر منیر
من نه واقف بود می ای دوستان
دل مرا دزدید برد آن بینظیر
بیقرارم سوز در جانم رسید
و هُو عالم بالیقین ما فی الضمیر
در فراقش سوزم ، آرامی نماند
مانده ام حیران چو اصحاب السعیر
یار در غم عشق تو نالد بسی
باید او را سخت ای جانان بگیر
کس ندیدم مثل آن بدر منیر
من نه واقف بود می ای دوستان
دل مرا دزدید برد آن بینظیر
بیقرارم سوز در جانم رسید
و هُو عالم بالیقین ما فی الضمیر
در فراقش سوزم ، آرامی نماند
مانده ام حیران چو اصحاب السعیر
یار در غم عشق تو نالد بسی
باید او را سخت ای جانان بگیر
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل ۴۷
گوهر بعدی:غزل ۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.