۲۲۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۹۳۲

ای فتنه ز چشم تو نشانی
بالای تو آفت جهانی

مویی ست به زلف تو که صد بار
بر باد بداد خان و مانی

من با تو به جز نظر ندارم
حاشا که به بد بری گمانی

بوسی هوسم کند، ولیکن
خشنود نمی شوی به جانی

گر لب نبود، کم از حدیثی
ور دل ندهی، کم از زبانی

گر می کشدم رقیب بدخوی
بگذار سگی و استخوانی

ای زلف درو مپیچ زنهار
کآزرده شود چنان میانی

دل گم کرده ست خسرو، آن کیست
کز گمشدگان دهد نشانی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.