هوش مصنوعی: این متن یک شعر عاشقانه است که در آن شاعر عمیقاً به معشوق خود وابسته است و بدون او احساس ناتوانی می‌کند. او از فراق و دوری معشوق رنج می‌برد و تنها آرزوی وصال او را دارد. شاعر تأکید می‌کند که هیچکس جز معشوق برایش اهمیت ندارد و تمام وجودش را به او اختصاص داده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده یا سنگین باشد. درک کامل این شعر نیاز به بلوغ عاطفی و شناخت ادبیات عرفانی و عاشقانه دارد.

شمارهٔ ۱۹۴۳

من تو را دارم و جز لطف توام نیست کسی
در جهانم نبود غیر تو فریاد رسی

نفسی بی تو نیارم زدن، ای جان، گر چه
نکنی یاد من خسته به عمری نفسی

هر کسی راست هوایی و خیالی در سر
من به جز فکر و خیال تو ندارم هوسی

غرقه در بحر غم عشقم و در خون جگر
می رود بی رخت از چشمه چشمم ارسی

بیش ازینم چو مگس از شکر خویش مران
که تفاوت نکند در شکرستان مگسی

بر من دل شده هر چند گزیدی دگری
به وصالت که به جای تو مرا نیست کسی

بلبل جان من از شوق گلستان رخت
تا به کی صبر کند نعره زنان در قفسی

طالب وصل شو، ای خسرو خوبان، خسرو
نه من دلشده ام، بس که چو من نیست کسی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.