هوش مصنوعی: این شعر بهار را توصیف می‌کند و از زیبایی‌های طبیعت و عشق سخن می‌گوید. همچنین، به موضوعاتی مانند عشق، رنج عاشقان، و پند و اندرز اشاره دارد. شاعر از زبان عاشقی سخن می‌گوید که در فراق یار خود رنج می‌برد و از غم و فتنه‌های عشق می‌نالد.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اشارات به رنج و فتنه ممکن است برای سنین پایین‌تر مناسب نباشد.

شمارهٔ ۱۹۵۱

آمد بهار و سرو بر آراست قامتی
گل بر کشید بهر طرب را علامتی

گردیده باد بر سر آن سرو جان من
گردان چو باد گرد بر آن سرو قامتی

قد قامت الصلوة مؤذن زند به صبح
من نیم شب شوم به قد یار اقامتی

او در خرام و انبهی جان به گرد او
حشری ست گوییا که روان با قیامتی

تاراج غمزه هاش در آمد به شهر و کو
در خانه ای نماند متاع سلامتی

هم خون عاشقان گنهش را شفیع باد
چون نیستش ز کردن خونها ندامتی

ای پندگوی، در گذر از پند بیدلان
دانی که مست را نبود استقامتی

گفتار خویش بیهده ضایع چه می کنی؟
در حق گمرهی که نیرزد سلامتی

داغم نهاد بر دل و در جانیم هنوز
به زین مخواه سوختگان را غرامتی

صد فتنه ز آب دیده نوشتم بر آستان
نخسرو برو نخواند ز بیم شئامتی
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۵۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.