هوش مصنوعی: شاعر از دل شکسته و غم‌زده خود می‌گوید که هیچ غمخواری ندارد. او آرزو دارد دلش را به یاری بسپارد که تنها نماند. در خیال، معشوق را تماشا می‌کند و دلش به سوی گلزار نمی‌رود. از عشق و رنج خود سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که معشوق او را مست و بی‌هوش کرده است. در نهایت، شاعر بیان می‌کند که حسن معشوق او را به کارگر تبدیل کرده و جز خوردن غم کاری برایش نمانده است.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عاشقانه عمیق و غمگین است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و زبان شعر کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۱۹۶۲

دلی دارم، اما جز افگار نی
غم از حد گذشته ست و غمخوار نی

دل خویش خواهم سپردن به یار
که بیدل توان بود و بی یار نی

نگارا، تماشا می کنم در خیال
رخ تست دل سوی گلزار نی

ز خونم که چشمت چو من می خورد
شبان روز مست است و هشیار نی

ترا کارگر کرد حسن و مرا
بجز خوردن غم دگر کار نی
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.